مرگ من روزی فراخواهد زسید دربهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلودو دور یا خزانی خالی ازفریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روزپوچی همچون روزان دگر سایه ای زامروزها و دیروزها دیدگانم همچو دالانهای تار گونه هایم همچو مرمرهای سرد ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد درد خاک میخواند مرا هر دم به خویش می رسند از ره که در خاکم آه شاید عاشقان نیمه شب گل به روی گور غمناکم لیک دیگر پیکر سرد مرا می فشارد خاک دامنگیرخاک قلب من بی تو دور از ضربه های قلب تو می پوسد آنجا زیر خاک بعد نام مرا بادوباران نرم می شویند ز رخسار سنگ گورمن گمنام می ماند به راه
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesارديبهشت 1391Authorsحسین آسکانیمیثم akele Links
ردیاب خودرو
LinkDump
شهرسازان جوان |